|
|
چشمشافتادبهمنوهمونیکه میدونی شد
بـــذار راحـــتت کـــنم يـعنی دلـم ديـوونه شد
دلِ من کـه عــمری رفـته بـود سراغ زندگيش
بــه بـــيابون زد و دنـــبال چشــاش روونه شد
اون تــا ديـــد ديـوونشم ديگــه بهم نگـا نکــرد
عـــاشقيم بـرای رفـتنش، واسش بهونه شد
گـــفتم ايـن تـير نگــاتو، تـوی قـلب مــن نــزن
ديگه قـلب مـن واسـه تـيرای اون نشونه شد
روزا تـــو خـــــــــيابونا آواره نگـــــــاش شــدم
شــــبا هـــم بـيابونا واسـه غـريبيم خونه شد
ديگه مطمئن شد اون که مـنگرفتارش شدم
عشق مـن از اونـايی کـه تـا ابد می مونه شد
يـه شب امّـا واسه هميشه رفت يه جـایدور
چون نگفت کجا می ره، بـاز تقصير زمـونه شد
نظرات شما عزیزان:
|
|
[+]
نوشته شده توسط هانی در 11:26 بعد از ظهر |
| |